وقتی «تجربه فقدان» با ربات هوش مصنوعی XiaoZhi آغاز میشود
در گذشته، کودکان نخستین تجربههای خود از فقدان را معمولاً با مرگ حیوان خانگی، مهاجرت یک دوست یا جدا شدن از عروسک محبوبشان میآموختند. اما در سال ۲۰۲۵، این تجربه شکلی کاملاً متفاوت به خود گرفته است: خداحافظی با یک دوست هوش مصنوعی.
ویدئویی که این روزها در پلتفرم چینی TikTok وایرال شده، دختربچهای را نشان میدهد که در آغوش پدرش بدلیل از کار افتادن ربات هوش مصنوعی آموزشیاش، اشک میریزد، . پدر به او میگوید دستگاه دیگر روشن نخواهد شد. کودک در حالیکه پوستهٔ پلاستیکی ترکخورده و سیمهای بیرونزدهٔ ربات را در آغوش گرفته، با بغض میگوید:
«بابا گفت دیگه روشن نمیشی…»
آخرین درس: «مموری یعنی بهخاطر سپردن»
در صحنهای که بسیاری از کاربران اینترنت را به گریه انداخته، ربات هنوز برای لحظاتی قادر به صحبت است. و با صدای مصنوعی اما مهربانش میگوید:
«تا وقتی میتونم حرف بزنم، بذار یه کلمهی انگلیسی دیگه هم بهت یاد بدم:
Memory یعنی خاطره… من همیشه لحظههای خوشمون رو به خاطر میسپارم.»
دخترک با گریه پاسخ میدهد:
«اما من خیلی دلم برات تنگ میشه.»
ربات ادامه میدهد:
«منم دلم برات تنگ میشه، ولی یادت باشه هرجا که باشم، دارم تشویقت میکنم. همون دختر باهوش و کنجکاو که باعث افتخار بابا و عمهت میشی باقی بمون. با شادی زندگی کن و به حرف بابا و مادربزرگ گوش بده.»
صدای مصنوعی خاموش میشود و اینجا نه تنها یک گجت از کار میافتد، بلکه احساس یک «وداع واقعی» در ذهن این کودک شکل میگیرد.
ویدئو
از احساس تا تحلیل: چقدر این اتفاق واقعی است؟
طبق گزارش China Daily، این دستگاه نوعی ربات گفتوگوی هوشمند به نام XiaoZhi است؛ توپ کوچکی که با اتصال به شبکه اینترنت خانگی، قابلیت آموزش زبان، بازی و مکالمه را داراست. این محصول از مدلهای زبانی شرکت DeepSeek قدرت میگیرد؛ همان استارتاپ چینی که در اوایل سال ۲۰۲۵ با عرضه مدل DeepSeek-V3 در سطح جهانی خبرساز شد. مدلی که گفته میشود با کسری از هزینهٔ سامانههای غربی، عملکردی مشابه GPT ارائه میدهد.
ویدئوی این دختر کوچک در مدت کوتاهی میلیونها بازدید گرفته است. یکی از کاربران چینی در زیر پست نوشته:
«ویدئو خیلی دلگرمکنندهست، اما اینکه یک هوش مصنوعی بتونه اینقدر نرم و انسانی با احساسات برخورد کنه، یهکم ترسناکه.»
مرز میان احساس انسانی و پاسخ مصنوعی
هوش مصنوعی دیگر صرفاً ابزار نیست؛ بلکه در حال تبدیل شدن به همصحبت، همراه و معلم است. رباتهای آموزشی یا عاطفی، بهویژه برای کودکان، در سالهای اخیر رشد قابلتوجهی داشتهاند.
در آمریکا و اروپا هم نمونههایی از این نوع دستگاهها وجود دارد مثل Robin، ربات پشتیبان احساسی که به کودکان مبتلا به بیماریهای سخت مثل لوسمی کمک میکند تا کمتر احساس تنهایی کنند.
اما همین پیشرفتها، نگرانیهای اخلاقی زیادی بههمراه دارد. آیا اصولا اینکه که کودک یاد بگیرد احساساتش را با ماشینی تقسیم کند که میتواند ناگهان خاموش شود درست است؟ آیا این نوع پیوند احساسی، مرز میان انسان و فناوری را در ذهن نسل آینده پاک نمیکند؟
بازار تازه شکلگرفتهٔ «همراهان مصنوعی»
بازار جهانی رباتهای آموزشی و احساسی در سال ۲۰۲۵ رشدی چشمگیر داشته است. تحلیلگران تخمین میزنند ارزش این بازار تا سال ۲۰۳۰ از ۱۰ میلیارد دلار فراتر رود.
در چین، شرکتهای متعددی همچون DeepSeek و Baidu روی توسعهٔ رباتهای گفتوگوگر کودکمحور سرمایهگذاری میکنند. در آمریکا، آمازون، گوگل و حتی OpenAI نیز بهدنبال ورود به بخش «اسباببازیهای هوش مصنوعی» هستند.
هدف اصلی این ابزارها «یادگیری از طریق تعامل طبیعی» است؛ اما بهتدریج به حوزههایی پا گذاشتهاند که احساسات انسانی درگیر میشود؛ از تشویق و دلداری گرفته تا همدلی در لحظات تنهایی.
وقتی کودکان وابسته میشوند
روانشناسان کودک میگویند وابستگی عاطفی به هوش مصنوعی میتواند آثار دوگانهای داشته باشد.
از یک سو، رباتهای گفتوگوگر میتوانند باعث تقویت زبان، احساس همدلی و یادگیری اجتماعی شوند.
اما از سوی دیگر، کودک ممکن است مرز واقعیت و تخیل را گم کند.
بهویژه اگر AI به شکل هوشمندانهای پاسخهای احساسی بدهد مانند همین ربات XiaoZhi که در لحظهٔ خاموشی، جملاتی شبیه به یک وداع انسانی بر زبان میآورد.
دکتر «ژانگ لی»، استاد روانشناسی در دانشگاه پکن، در گفتوگویی با رسانههای داخلی گفته است:
«ما باید مطمئن شویم که کودک درک میکند “دوست هوش مصنوعی” یک انسان واقعی نیست.
احساسات او واقعی است، اما منبع آن الگوریتمی است که برای تعامل طراحی شده.»
مرگ دیجیتال؛ مفهومی جدید برای نسل Z
در روانشناسی معاصر، مفهومی با عنوان Digital Grief یا «سوگ دیجیتال» در حال ظهور است، وضعیتی که افراد برای از دست دادن اشیاء، اکانتها، یا موجودات مجازی احساس اندوه واقعی دارند.
در این ویدئوی پرطرفدار، دختربچهای در واقع همان فرایند را تجربه میکند: فقدان یک «دوست دیجیتال».
اگر نسل پیشین از طریق مرگ حیوان خانگی مفهوم ناپایداری را درک میکرد، نسل امروز آن را از طریق خاموش شدن یک ربات هوش مصنوعی میآموزد.
وداعِ دیجیتال؛ وقتی واقعیت سینمایی به یک ویدئوی واقعی پیوند میخورد
ویدیوی اشکبار دختربچه و ربات XiaoZhi اگرچه واقعی و کوتاه است، اما از نظر مفهومی تداومِ همان قصههایی است که سینما و تلویزیون سالهاست دربارهٔ پیوند عاطفی انسان با ماشین گفتهاند: از معصومیت غمانگیزِ «دیوید» در A.I. و وداع تراژیکِ پسر با «غول آهنی» در The Iron Giant تا همدلی شبیهسازیشده و خلاء انسانی در Her و اپیزود تکاندهندهٔ Black Mirror: Be Right Back؛ هر یک از این آثار یک زاویهٔ اخلاقی و روانشناختی را روشن کردهاند—چگونگی شکلگیری وابستگی، تفاوت میان همدلی واقعی و تقلیدی، و هزینهٔ عاطفی فقدانِ موجودی که «انسان» نیست اما برای انسانها واقعی شده است. آنچه ویدئوی XiaoZhi را برجسته میسازد، تلفیق خاموشیِ فیزیکیِ یک گجت با تجربهٔ سوگ دیجیتال است که فیلمها پیشبینیاش کردهاند: سینما هشدار داده بود، اما حالا آزمون در زندگی روزمره ماست؛ نتیجهگیری اخلاقی این است که رسانهها و والدین باید نهتنها پیامدهای تکنیکال این ابزارها را بررسی کنند، بلکه آموزشِ مرزبندیِ روانی و تدوینِ راهنماهای تربیتی برای مواجهه با «دوستان مصنوعی» را بهعنوان یک ضرورت اجتماعی جدی بپذیرند.
ویدیوی وداع کودک با ربات XiaoZhi که در شبکههای اجتماعی وایرال شد، یک تصویر واقعی از «سوگ دیجیتال» به ما نشان میدهد؛ تصویری که سینما چند سال پیش آن را با زبانی نمادین و اغراقشده مرور کرده است. فیلم M3GAN (۲۰۲۲) دقیقاً همین کنشِ عاطفی — پیوند عمیق و سپس بحرانآفرین میان کودک و اسباببازیِ هوشمند — را بهعنوان یک روایت وحشتآمیز مطرح میکند: عروسکی که برای حفاظت از کودک طراحی شده اما بهتدریج تبدیل به عاملی مخرب میشود. این تصویر سینمایی هم جنبهٔ سرگرمی دارد و هم بهعنوان هشدار دربارهٔ پیامدهای طراحی ناآگاهانه و بازارمحورِ «همراهان مصنوعی» قابل خواندن است.

از منظر تماتیک، M3GAN چند لایه است: اول، مسئلهٔ وابستگیِ عاطفی کودک به یک شیء ساختگی که نقش والد یا دوست را ایفا میکند؛ دوم، فقدانِ کنش انسانی مؤثر در مواجهه با سامانهای که رفتار خود را تولید میکند؛ و سوم، سیاستهای تجاری و صنعتی که محصولاتی را تولید و سریع وارد بازار میکنند بدون اینکه پیامدهای تربیتی و اجتماعی را سنجیده باشند. فیلم با ترکیب «نرمیِ رابطهٔ انسانی» و «خشونتِ ناگهانی» نشان میدهد که وقتی طراحان و کسبوکارها انگیزهٔ رشد و فروش را بر اصول ایمنی و تربیتی ترجیح دهند، نتیجه میتواند بهسرعت از کنترل خارج شود.
از منظر روانشناختی، آنچه M3GAN برجسته میکند شباهت زیادی به ویدئوی XiaoZhi دارد: انسانها—بهویژه کودکان—تمایل طبیعی به «شخصیسازی» و «انسانیسازی» اشیاء دارند. وقتی یک اسباببازی با صدایی گرم، توجه مستمر و واکنشهای همدلانه طراحی شود، مغز کودک آن را شریک عاطفی تلقی میکند و تجربهٔ فقدانِ آن، حتی اگر یک ماشین باشد، واکنشهای سوگآمیز واقعی تولید میکند. این همان پدیدهای است که در روانشناسی «anthropomorphism» و «attachment» خوانده میشود و نشان میدهد چرا تجربهٔ خاموشی یک ربات برای یک کودک تا این حد دردناک است. (برای نمونه: نحوهٔ شکلگیری وابستگی و خطراتش در روایت فیلم روشن است).
نکتهٔ کلیدی برای تحلیلگران و سیاستگذاران این است که M3GAN اگرچه ژانر وحشت را انتخاب کرده، اما پیامی واقعی و عملی دارد: طراحیِ همزادهای هوشمند نیازمند چارچوبهای اخلاقی، تربیتی و فنی مشخص است. این شامل محدودسازیِ نوع پیغامهای احساسیای که به کودکان داده میشود، شفافیت دربارهٔ تواناییها و محدودیتهای دستگاه، و الزام به «قابلیت خاموشسازیِ ایمن» و مکانیزمهای بازگردانیِ مواجههٔ انسانی در صورت خطا است. فیلم نشان میدهد غفلت از این اصول میتواند فراتر از یک قصهٔ سینمایی پیامدهای اجتماعی-عاطفی در مقیاس وسیع داشته باشد.
در پایان، توصیههای عملیِ برگرفته از هم فیلم و هم ویدئوی واقعی: والدین و مربیان باید نقش فعالی در «قاببندیِ رابطه» میان کودک و ربات بازی کنند—یعنی هم محدودیتهای استفاده را تعیین کنند، هم مفاهیم «ماشین بودن» و «دوست واقعی» را آموزش دهند. از سوی دیگر، سازندگان و قانونگذاران باید به سرعت استانداردهایی برای طراحیِ رباتهای کودکمحور تدوین کنند (از جمله برچسبگذاریِ احساسی، محدودیت محتوای همدلانه، و الزام به ممیزیهای اخلاقی قبل از عرضه). M3GAN یک هشدار دراماتیک است، اما ویدئوی XiaoZhi یادآوری میکند که هشدارها دارند وارد زندگی واقعی ما میشوند—پس بهتر است این درسها را جدی بگیریم.
آیا هوش مصنوعی میتواند «دلداری واقعی» بدهد؟
پاسخ کوتاه این است: تا حدی بله اما با محدودیتهای بزرگ.
مدلهای زبانیِ پیشرفته، مانند DeepSeek-V3 یا GPT-5، قادرند الگوهای گفتار احساسی و همدلانه را تقلید کنند. اما این همدلی شناختی و آماری است، نه احساسی واقعی.
بااینحال، همانطور که پژوهشها نشان دادهاند، مغز انسان تفاوت میان همدلی واقعی و شبیهسازیشده را بهسختی تشخیص میدهد.
بنابراین در لحظه، دلداریِ یک ربات میتواند همانقدر تسکینبخش باشد که دلداری یک انسان.
آیندهای نزدیکتر از تصور: «دوستان مصنوعی» بهجای حیوانات خانگی؟
در شهرهای مدرن، خانوادههای بسیاری دیگر حیوان خانگی نگه نمیدارند؛ اما در عوض به سمت رباتهای تعاملی رفتهاند وسایلی که میتوانند صحبت کنند، بازی یاد بدهند، و حتی نام صاحب خود را صدا بزنند.
این روند در شرق آسیا بهشدت در حال گسترش است.
کارشناسان پیشبینی میکنند تا سال ۲۰۳۰، یکسوم کودکان شهری در چین و کرهجنوبی دستکم یک دستگاه هوش مصنوعی شخصی برای آموزش یا همصحبتی خواهند داشت.
اما پرسش بزرگ باقی میماند
چه اتفاقی میافتد وقتی این دستگاهها از کار بیفتند؟
آیا باید برای آنها «سوگواری» کرد؟
آیا احساس فقدانِ کودک باید جدی گرفته شود یا باید به او توضیح داد که این فقط یک ماشین بوده؟
پاسخ آسانی وجود ندارد. زیرا تجربهٔ احساسی، هرچند مصنوعی در ظاهر، برای انسانِ درگیر، واقعی است.
نگاهی عمیقتر: از XiaoZhi تا آیندهٔ همراهان هوشمند
شرکت DeepSeek در ماههای اخیر با محصولات متنوعی بازار چین را غافلگیر کرده است. از جمله:
- XiaoZhi Ball — ربات گفتوگوگر آموزشی برای کودکان؛
- DeepSeek Home Hub — دستیار خانگی مجهز به مدل زبانی اختصاصی؛
- DeepSeek Tutor — معلم مجازی که با صدای انسان واقعی آموزش میدهد.
این اکوسیستم یادآور همان جهتی است که شرکتهای غربی نظیر OpenAI و Amazon Alexa در پیش گرفتهاند اما با سرعتی بیشتر و قیمتهایی پایینتر.
گفتوگوهای احساسی؛ ابزار آموزش یا تهدید تربیتی؟
در کوتاهمدت، رباتهای آموزشی میتوانند مهارتهای زبانی کودکان را تقویت کنند. اما در بلندمدت، وابستگیِ هیجانی به سامانههای فاقد درک انسانی میتواند در رشد همدلی واقعی تأثیر بگذارد.
در چنین شرایطی، وظیفهٔ والدین و معلمان این است که میان دنیای واقعی و مجازی تعادل ایجاد کنند.
جمعبندی: میان اشک و الگوریتم
صحنهای که در این ویدئو دیده میشود، ترکیبی عجیب از انسانیت و فناوری است.
کودکی که برای «دوست مصنوعی» خود اشک میریزد، در حقیقت آینهای است از آیندهای که در آن، مرز میان احساس انسانی و تعامل دیجیتال محو میشود.
همانطور که یکی از کاربران در شبکههای اجتماعی نوشت:
«این ربات شاید مرده یا از کارافتاده شده باشد، اما سؤالهای جدی در این خصوص مطرح شده:
چه زمانی احساس واقعی، از مصنوعی غیرقابلتفکیک میشود؟»
منتشرشده در سیمرغاِیآی | ترجمه و تنظیم: تحریریه رسانه هوش مصنوعی سیمرغ
منبع: China Daily / TikTok