هوش مصنوعی (AI) و یادگیری ماشین (ML) به‌عنوان فناوری‌های تحول‌آفرین ظهور کرده‌اند که توانایی دگرگون کردن صنایع و بازتعریف مرزهای قابلیت‌های انسانی را دارند. با وجود این وعده‌ها، واقعیت تلخ این است که بیش از ۸۰ درصد از پروژه‌های هوش مصنوعی در دستیابی به اهداف خود ناکام می‌مانند. نرخ شکست این پروژه‌ها دو برابر بیشتر از پروژه‌های سنتی فناوری اطلاعات است و چالش‌های منحصربه‌فردی که پروژه‌های هوش مصنوعی با آن مواجه هستند را برجسته می‌کند. این مقاله به بررسی دلایل اصلی این شکست‌ها پرداخته و با استفاده از مصاحبه با ۶۵ دانشمند داده و مهندس باتجربه، توصیه‌هایی عملی برای افزایش احتمال موفقیت پروژه‌های هوش مصنوعی در صنعت و دانشگاه ارائه می‌دهد.

یافته‌های کلیدی: دلایل اصلی شکست پروژه‌های هوش مصنوعی

۱. سوءتفاهم یا اشتباه در ارتباط با مسئله

یکی از رایج‌ترین دلایل شکست پروژه‌های هوش مصنوعی، سوءتفاهم یا اشتباه در ارتباط با مسئله‌ای است که باید حل شود. هوش مصنوعی همه‌کاره نیست؛ در برخی زمینه‌ها عملکرد عالی دارد و در برخی دیگر ناکام می‌ماند. ذینفعان اغلب فاقد درک روشنی از قابلیت‌ها و محدودیت‌های هوش مصنوعی هستند که منجر به اهداف ضعیف و غیرواقعی می‌شود. زمانی که مسئله به درستی تعریف یا فهمیده نشود، راه‌حل ایجاد شده توسط هوش مصنوعی ممکن است با نیازهای واقعی همخوانی نداشته باشد و در نتیجه پروژه ناکارآمد باشد.

۲. داده‌های ناکافی و نامناسب

مدل‌های هوش مصنوعی به اندازه داده‌هایی که با آن‌ها آموزش می‌بینند خوب هستند. بسیاری از سازمان‌ها که وارد پروژه‌های هوش مصنوعی می‌شوند، مقدار و کیفیت داده‌های مورد نیاز برای آموزش مدل‌های مؤثر را دست‌کم می‌گیرند. داده‌ها ممکن است ناقص، غیرساختاریافته یا متعصب باشند که منجر به ایجاد مدل‌هایی می‌شود که نادرست هستند یا در شرایط واقعی عملکرد خوبی ندارند. نبود زیرساخت‌های مناسب برای مدیریت داده‌ها نیز این مسئله را تشدید می‌کند و جمع‌آوری، ذخیره‌سازی و مدیریت داده‌های لازم برای توسعه مدل‌های هوش مصنوعی را دشوار می‌سازد.

۳. تمرکز بر فناوری به جای راه‌حل‌های مسئله‌محور

یکی دیگر از اشتباهات رایج، تأکید بیش از حد بر استفاده از فناوری‌های پیشرفته به جای تمرکز بر حل مشکلات واقعی است. جذابیت استفاده از جدیدترین الگوریتم‌ها و ابزارهای هوش مصنوعی می‌تواند توجه را از هدف نهایی که ارائه ارزش از طریق حل مسائل عملی است، منحرف کند. این رویکرد فناوری‌محور اغلب منجر به پروژه‌هایی می‌شود که از نظر فنی چشمگیر هستند اما در نهایت نتوانسته‌اند نیازهای کاربران موردنظر را برآورده کنند.

۴. نبود زیرساخت‌های مناسب

پروژه‌های موفق هوش مصنوعی به زیرساخت‌های قوی برای پشتیبانی از چرخه عمر مدیریت داده، توسعه مدل و استقرار نیاز دارند. بسیاری از سازمان‌ها فاقد زیرساخت‌های لازم هستند که منجر به تأخیرهای قابل توجه و ناکارآمدی‌ می‌شود. بدون ابزارها و فرآیندهای مناسب، حتی مدل‌های خوب هوش مصنوعی نیز ممکن است قابل استفاده نبوده و پروژه را به تعویق بیندازند و احتمال شکست را افزایش دهند.

۵. برآورد بیش از حد توانایی‌های هوش مصنوعی

هوش مصنوعی ابزاری قدرتمند است، اما بی‌نقص نیست. پروژه‌ها زمانی با شکست مواجه خواهند شد که هوش مصنوعی برای حل مشکلاتی به کار گرفته شود که بیش از حد پیچیده یا مبهم هستند. لذا برآورد بیش از حد توانایی‌های هوش مصنوعی می‌تواند منجر به انتظارات غیرواقعی و ناامیدی شود. این عدم تطابق بین انتظارات و واقعیت یک عامل مهم در نرخ بالای شکست پروژه‌های هوش مصنوعی است.

توصیه‌ها برای موفقیت پروژه‌های هوش مصنوعی

۱. اطمینان از درک واضح از هدف پروژه و زمینه کاری

برای کاهش ریسک سوءتفاهم و اشتباه در ارتباط، رهبران صنعت باید اطمینان حاصل کنند که کارکنان فنی درک عمیقی از هدف پروژه و زمینه کاری آن دارند. این امر نیازمند گفتگوی مستمر بین ذینفعان و تیم‌های فنی است تا انتظارات و اهداف روشن شوند. بیان دقیق و روشن مسئله و معیارهای موفقیت به خوبی تعریف شده، برای هدایت پروژه و حفظ مسیر آن ضروری است.

۲. انتخاب مسائل پایدار

پروژه‌های هوش مصنوعی نیازمند سرمایه‌گذاری قابل توجهی از نظر زمان و منابع هستند. رهبران باید بر حل مسائل پایداری تمرکز کنند که در طول زمان مرتبط باقی خواهند ماند، به جای اینکه به دنبال روندهای کوتاه‌مدت باشند. تعهد به حل یک مسئله برای حداقل یک سال به تیم‌ها اجازه می‌دهد تا آزمایش، تکرار و اصلاحات لازم را انجام دهند که اغلب برای موفقیت پروژه‌های هوش مصنوعی ضروری است.

۳. تمرکز بر حل مسئله، نه فناوری

موفق‌ترین پروژه‌های هوش مصنوعی آن‌هایی هستند که اولویت را بر حل یک مسئله خاص به جای استفاده از جدیدترین فناوری‌ها قرار می‌دهند. رهبران باید در برابر تمایل به استفاده از ابزارهای جدید هوش مصنوعی مقاومت کرده مگر اینکه این ابزارها به طور مستقیم به حل مسئله شناسایی شده کمک کنند. یک رویکرد مسئله‌محور اطمینان می‌دهد که فناوری در خدمت اهداف پروژه است و نه اینکه پروژه به‌عنوان نمایشگاه فناوری عمل کند.

۴. سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها

سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های مناسب از همان ابتدا می‌تواند به طور چشمگیری احتمال موفقیت پروژه‌های هوش مصنوعی را افزایش دهد. این نه تنها شامل زیرساخت‌های داده برای ذخیره‌سازی و مدیریت میشود، بلکه ابزارهایی برای استقرار و نظارت بر مدل را نیز در بر میگیرد. زیرساخت‌های مناسب به توسعه سریع‌تر و کارآمدتر کمک می‌کند و اطمینان می‌دهد که مدل‌های هوش مصنوعی به طور مؤثر در محیط‌های عملیاتی یکپارچه شوند.

۵. درک محدودیت‌های هوش مصنوعی

رهبران باید درکی واقع‌بینانه از آنچه هوش مصنوعی می‌تواند و نمی‌تواند انجام دهد، داشته باشند. این امر نیازمند مشارکت کارشناسان فنی از همان ابتدا برای ارزیابی امکان‌سنجی و تنظیم انتظارات مناسب است. درک محدودیت‌های هوش مصنوعی به جلوگیری از رسیدن به نتایج غیرواقعی کمک می‌کند و اطمینان می‌دهد که پروژه‌ها بر اساس آنچه از نظر فنی قابل دستیابی است، پایه‌ریزی می‌شوند.

۶. همکاری دانشگاه و دولت برای رفع موانع داده

برای پژوهش‌های دانشگاهی در حوزه هوش مصنوعی، دسترسی به داده‌های باکیفیت اغلب یک مانع بزرگ است. همکاری بین دانشگاه و نهادهای دولتی می‌تواند به رفع این چالش کمک کند و به محققان دسترسی به داده‌های ارزشمندی که استانداردهای لازم برای پژوهش‌های علمی را دارند، بدهد. چنین همکاری‌هایی می‌تواند به انجام پژوهش‌های تاثیرگذارتر و توسعه مدل‌های هوش مصنوعی که برای کاربردهای دنیای واقعی مناسب‌تر هستند، منجر شود.

۷. گسترش برنامه‌های دکترای علوم داده برای متخصصان

برای پل زدن بین پژوهش‌های دانشگاهی و کاربرد عملی، دانشگاه‌ها باید برنامه‌های دکترایی که بر علوم داده برای متخصصان متمرکز هستند را گسترش دهند. مشابه برنامه‌های موجود در رشته‌هایی مانند روابط بین‌الملل، این برنامه‌ها به محققان اجازه می‌دهند یافته‌های خود را به مسائل واقعی و فوری تطبیق دهند. این رویکرد می‌تواند به تسریع ترجمه یافته‌های علمی به راه‌حل‌های عملی کمک کند که به نیازهای فوری صنعت پاسخ دهند.

نتیجه‌گیری

اگرچه وعده‌های هوش مصنوعی بسیار زیاد میباشند، اما چالش‌های مرتبط با اجرای موفقیت‌آمیز آن نیز به همان اندازه بزرگ هستند. با درک و حل این دلایل اصلی شکست، سازمان‌ها می‌توانند به طور چشمگیری احتمال موفقیت پروژه‌های هوش مصنوعی خود را افزایش دهند. ارتباطات روشن، رویکرد مسئله‌محور، زیرساخت‌های قوی و درک واقع‌بینانه از توانایی‌های هوش مصنوعی همگی از اجزای حیاتی موفقیت هستند. همان‌طور که صنعت و دانشگاه به کشف امکانات هوش مصنوعی ادامه می‌دهند، این بینش‌ها برای تبدیل پتانسیل هوش مصنوعی به تأثیرات واقعی در دنیای واقعی بسیار ارزشمند خواهند بود.


Share.
Exit mobile version